سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به نام تویی که بی یاد تــ ـو در مردابم

                                                         

 

چند سال پیش که اومده بودم زیارتت یادته؟

یادته اومدم تو حرمت؟

یادته تو حیاط حرم چی گفتم؟

یادته هیچ آرزویی نبود جز خریدن یه مانتو؟

یادته چقد بی معرفت بودم؟

یادته  لحظه ای که خواستم دستمو به ضریحت برسونم اما..............................

اما قد ی ذره حاضر نشدم به خودم زحمت بدم؟

نگاه کردم به صورت زنی ک اشک میریخت زار میزد فقط واسه اینکه

چرا دستش به ضریحت نمیرسه.....

یادته امام رضا؟دلم شکست

یادته خودمو با معصومای عالم قیاس کردم؟تو شنیدی .....

 با خودم گفتم:حالا دستم برسه یا نرسه چ فرقی میکنه به حال  امام رضا!غافل

 ازاین که ما به درد امامامون نمیخوریم اصلا دردی نیست که مرهمش ماهاباشیم،

غافل از اینکه خودمون پر از دردیم شاید رسیدن دست اون زن به ضریحت،

مرهمی بود واسه درد هاش!

یا امام رضا من نفهمیدم،کار من از درد گذشته بود.درد چیه؟!

دل یخ زده من نفهمید که اگه به تو متوسل شه گرم میشه....

یا امام رضا نفهمیدم........................نفهمیدم دست به ضریحت رسیدن نشونه لیاقت کِ من....

می خوام که بفهمم....میخوام که دلمو گرم کنم میخوام که لیاقت داشته باشم...

میشه دعوتم کنی؟

میشه یه بار دیگه تو حرمت باهات حرف بزنم؟

امام رضا میشه یه بار دیگه نگام کنی؟دلم شکست

 

 

 

پی نوشت:نمیخوای دعوتم کنی امام رضا(علیه السلام) ؟


نوشته شده در جمعه 90/10/30ساعت 1:49 عصر توسط به نام او... نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت