سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به نام تویی که بی یاد تــ ـو در مردابم

 

 

برایت تسبیـــــــــــح ببافم؟با کدام اشک؟

با کدام اشــــــــــک که به نخ بکشمشان؟

با کدام عشـــق که دانه هایش را بسازم؟

با کــدام دل که بخـــــواهد برایـــت ببافد؟

یادت نیست.....تسبیحم را پاره کردی....همه دانه هایش را ریختی بر روی دلمو رفتی..همین دیروز

درست زمانی که زیرسایه دلم آرام نشسته بودی....

انقدر زود فراموش کردی؟

من همه اشکهایم را درست در آخرین سحرم در ماه خدا ریختم تا برای تو تسبیح ببافم....

حالا ک دیگر نه ماه، ماه خداست و نه دیگر اشکی برایم مانده

می خواهی دوباره اشک بریزم؟

چشمانم دیگر خشک شده ....درست مثل یک کویر بی آب و علف که

در عطش بی آبی روز به روز خشک تر و خشک تر میشود..ــــــــــ..

میخواهی باری دیگر برایت تسبیح ببافم؟

خب باشد....برو و تمام دانه های تسبیحی را که  بر دلم ریختی پیدا کن

...نخش را که پاره کردی پیدا کن......آری همان اشک هایم را میگویم

پیدا کن و بیاور تا دوباره برایت  تسبیح ببافم...اگر میتوانی پیدایشان کن

من که بخیل نیستم .بیاور تا ببافم....

اشکانم را پیدا کنو به چشمانم پس بده تا سو بگیردو دوباره زیباتر ببافد

تا با چشمانی خیس و دلی آرام برایت اًمَــن یُجـــیب بخوانم

برای دلی ک چو دلم بود اًمَن یُجیب  بخوانم

که آرام باشد و درطوفان دلش خودش را گم نکند.....

دلِ من به جهنم....به هزار هزار طوفان....اصلا به درک...دلِ تو را عشق است:(

 

 

پ.ن:"دلــــــــــــم "غروبـــــــــــ.ـ کرده برایت  طلـــــــــــــوعش کن

اگـــــــــر میتوانی طلوعش کـــــــــن...


نوشته شده در شنبه 91/6/11ساعت 4:5 عصر توسط به نام او... نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت